15 - صحبتی با جگر گوشم ...
سلام عزیز دلم خوبی مامانی؟ این روز و شبایی که گذشت خیلی خاص بودن مامان ... حتما خودت فهمیدی وروجک ... شبای قدر بود و من امسال علاوه بر سرنوشت خودم احساس می کردم سرنوشت یه نفر دیگه هم توی دست منه ... یه نفر که وجودش من و یه ادم دیگه کرده ... یه نقش جدید و پر اهمیت و جذاب به زندگیم اضافه کرده و به من نام زیبای مادر رو هدیه داده ... تمام این سه شب برای سرنوشت قشنگت دعا کردم ... برای خوب بودنت ... سالم بودنت ... صالح بودنت ... زینبی بزرگ شدنت ... تمام این سه شب به همه ی 14 معصوم سفارشت کردم و چقدررررررررر خوشحالم که این اسم قشنگ و برات انتخاب کردم ... اسمی که تو این سه شب هر وقت به بفاطمه قران به سر رسیدم به بانو گفتم مادر ... اسم دخترم هم...
نویسنده :
مامان نی نیا
13:46